مدرسه علمیه زینبیه خرم آباد

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

این طور باشید تا ما به سراغ شما بیاییم...

15 دی 1394 توسط زینبیه خرم آباد

در یکی از این حالات به او گفتند:به خدمت امام زمان شرفیاب نمی شوی ،مگر آن که به فلان شهر سفر کنی .با این که برایش مشکل بود،به راه افتاد و پس از چند روز بدان شهر رسید ،ودر آنجا نیز به ریاضت مشغول شد و چله گرفت .روز سی و هفتم یا سی و هشتم به او گفتند :الآن حضرت بقیة الله در بازار آهنگران ،در دکان پیرمردی قفل ساز نشسته است،برخیز و شرفیاب شو.

زود دست و پای خود را جمع کرد و حرکت نمود،تا به دکان پیرمرد رسید .دید حضرت صاحب الزمان  (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آنجا نشسته و با آن پیرمرد گرم گرفته و سخنان محبت آمیز می گوید .چون سلام کرد ،حضرت جواب داد و اشاره به سکوت کرده،فرمود :اکنون تماشا کن .

در این حال ،دید پیرزنی ناتوان و قد خمیده ،عصا زنان آمد و با دست لرزان قفلی را نشان داد و گفت :ممکن است برای خدا این قفل را به مبلغ سه شاهی از من خریداری کنید ،چون من به سه شاهی پول احتیاج دارم؟

پیرمرد قفل را نگاهی کرد ودید قفل بی عیب و سالم است.

پیرمرد گفت:این قفل دو عباسی (هشت شاهی )می ارزد؛زیرا پول کلید آن بیش از ده دینار نیست،شما اگر ده دینار (دوشاهی)به من بدهید،من کلید این قفل را می سازم ،آن  وقت ده شاهی می ارزد .پیرزن گفت :نه من نیازی به قفل ندارم ،به پول آن نیازمندم ،شما این قفل را سه شاهی از من بخرید ،من به شما دعا می کنم.

پیرمرد با کمال سادگی گفت :خواهرم !تو مسلمانی ،من هم ادعای مسلمانی دارم ،چرا مال مسلمان را ارزان بخرم و حق کسی را پایمال کنم؟!این قفل اکنون هم هشت شاهی ارزش دارد،من اگر بخواهم سود ببرم به هفت شاهی خریداری می کنم؛زیرا در هشت شاهی معامله بی انصافی است که بیش از یکشاهی سود ببرم .اگر می خواهی بفروشی ،من هفت شاهی می خرم و باز هم تکرار می کنم که قیمت واقعی آن هشت شاهی است و من چون کاسب هستم و باید سود ببرم ،یک شاهی ارزان می خرم .شاید پیرزن باور نمی کرد که این مرد راست بگوید،از این رو با ناراحتی گفت:من خودم می گویم هیچکس به این مبلغ راضی نشد و التماس کردم که سه شاهی بخرند ،اما نخریدند.در این هنگام پیرمرد هفت شاهی پول درآورد و به آن زن داد و قفل را خرید .چون پیرزن بازگشت ،آن حضرت به من فرمود:

«آقای عزیز دیدی؟تماشا کردی؟این طور باشید تا ما به سراغ شما بیاییم .چله نشینی لازم نیست؛به جفر متوسل شدن سودی ندارد؛ریاضت و سفر دور رفتن نیاز نیست ؛عمل نشان دهید و مسلمان باشید تا من بتوانم با شما همکاری کنم.از تمام مردم این شهر من این پیرمرد را انتخاب کرده ام ؛زیرا این مرد دین دارد و خدا را می شناسد،این هم امتحانی که داد،از اول بازار این پیرزن عرض حاجت کرد و چون او را نیازمند دیده اند ،همه در مقام آن بوده اند که ارزان بخرند و هیچ کس حتی سه شاهی نیز خریداری نکرد،و این پیرمرد به هفت شاهی خرید . هفته ای بر او نمی گذرد ،مگر آنکه به سراغ او می آیم و از او دلجویی می کنم.»

منبع:کتاب 59 نکته درباره ی امام زمان ص171

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علمیه زینبیه خرم آباد

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اخلاقی
  • مذهبی و دینی
  • سلامت
  • مذهبی و دینی
  • روانشناسی
  • ادبی (دلنوشته)
  • اخلاقی
  • فرهنگی
  • فرهنگی
  • دارویی
  • احکام و اعتقادی
  • اخلاقی
  • ادبی
  • اعتقادی
  • تربیتی
  • ف

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس